بسیار بسیار مغرور، خیلی عاقل و بادرایت، خوشگل و بانمک، بسیار سرد و جدی ولی مهربون و دلنازک. هیج وقت هم نتونستم احساساتم درونیام را بیان کنم و بروز بدم در ابراز احساست بسیار ضعیفم. بدنبال پیشرفت
ادامه...
چرا بعضی وقتا آدم اینقدر دلش میگیره که به زمین و زمان بد وبیراه میگه؟ چرا بعضی وقتا اصلاً خودمون رو هم نداریم و آرزوی مرگ داریم و حاضریم از بهترین عزیزانمون، بهترین چیزها بگذریم و به دیار ابدی بریم؟
شاید به ای دلیل که خستگی ازین زندگی اون قدر زیاد میشه که خونواده و همه چی فراموش میشه ... شاید واسه اینکه بعضی وقتا همین عزیزا رو مایه ی رنجمون میدونیم و مایه ی عقب موندن از زندگی ...
شاید به ای دلیل که خستگی ازین زندگی اون قدر زیاد میشه که خونواده و همه چی فراموش میشه ...
شاید واسه اینکه بعضی وقتا همین عزیزا رو مایه ی رنجمون میدونیم و مایه ی عقب موندن از زندگی ...
چونکه دنیا گنده !